وصله ی نخ نما دوران شده ایم در این وادی شوق شفا نیست تا هست در خفا جفا درو می کنیم .ملازم زخم و در حسرت رحم مانده ایم. عرصه طغیان پر طمطراق و بساط عیش مسطاب . ملجع نوش ما زهر آگین و سبو آغشته به سراب . مستغرق ذلت و در آشوب لذت  فریاد نجات سر می دهیم در حد نعل و نعلین سخنوریم و به هر چه می پنداریم می تازیم و بازی نکرده را بازنده ایم ! ای رهگذر برای تعزیه ای که آغاز نشده زاری نکن .


نشستم و پرتفوی بورسم را رصد میکنم همه چی رنگ خون گرفته مثل همه جنگ ها اینجا فقط پول شلیک می شود ! مردی بابا لنگ دراز با چهره ای به رنگ گندم خاکستر شده جلویم ایستاد سلامی کرد و جواب شنید گقت ریس هست گفتم شب احیا بوده دیر تر می آد گفت خبر داری پروژه رو شروع می خواهند کنند گفتم در جریان کم و کیفش نیستم کلافه شد گفت ریس هنوز سرپرست هست گفتم نمی تونم بگم ! البته لج من با ایادی قدرت همیشه همینگونه بوده ! چشمانش فحش داشت! رفت اتاق های دیگه
چهره ی بدنم را ناخوانا می پندارند ! تقدمی برای حقیقت نیست همه در آشوب واقعیت ها برده ی تسلیم ایم و رفتار مان را برای بقا تنظیم می کنیم . و نیک فهمیدم عصاره اراده ما تصاحب قدرت است وگرنه سازش ، نهایت توانایی می شود

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه ارزون بخر شلوار اسلش لی جین 2018 آترو | ATRO دانلود فایل تحقیق مقاله نرم افزار کتاب برنامه دستنوشته ها دانلود فیلم ایرانی جدید مودم های ADSL و VDSL چیزهایی هست که نمی دانی, تخفیف ویژه طراحی سایت و سئو سایت